درباره خدمات واشتباهات حزب دموکراتیک خلق افغانستان
داکتر آرین داکتر آرین

نقش حزب دموکراتیک خلق افغانستان در چهل وشش سال اخیر در ایجاد رستاخیز فکری و معنوی و تشکل  های سیاسی و اجتماعی و در تکانه وتکامل جنبش دموکراسی و عدالت اجتماعی در جامعه افغانستان نقش بزرگ و انکار ناپذیر است.

در زمان که افغانستان یکی از فقیر ترین و عقب مانده ترین کشورهای جهان به شمار می آمد، طبقات مختلف متعلق به صورت ساختهای ماقبل فیودالی، فیودالی و بوژوازی در کنار یکدیگر زنده گی میکردند، روابط تولیدی قرون وسطی برخاسته از سرشت نظام فیودالی و ماقبل آن دهقانان را به بیرحمانه ترین شکل آن مورد بهره کشی قرار داده بود، زحمتکشان شهرو ده  درفکر آن بودند که چگونه گریبان خود را از چنگال سیرناپذیرترین مستکبران بهره کش که خصیصه همان نظام بود برهانند، فساد، خیانت، جنایت و نقض حقوق و آزادی های انسانی در دولت و جامعه بیداد میکرد، واضح است که در چنین وضعیتی سرنوشت میهن و مردم در معرض خطرجدی قرار میگیرد و وطن پرستان و مردم پی راه و چاره میبرایند در چنین اوضاع و احوالی "حزب دموکراتیک خلق افغانستان" توسط شخصیت های محدود، انسانگرا، پاک باز ووطن پرست پایه گذاری شد، نخبگان، شخصیتهای با اعتبارمردمی، جوانان روشنفکر، زنان ودختران، کارگران فابریکه ها ودستگاهای صنعتی، دهقانان آگاه، سرمایه داران ملی، خورده بوژوازی، پیشه وران و همه آنانیکه خودرا طرفدارترقی وتجدد وسعادت مردم میدانستن، نام خویش را با نام ح.د.خ.ا زینت میدادند ودرپیوند باحزب افتخار می کردند ودرآن دوران تاثیر"حزب دموکراتیک خلق افغانستان" درتمام عرصه ها به چشم می خورد وکمتر نظریات سیاسی را پیداکرده میتوانستی که به نحوی تحت تاثیر و یا متاثراز آن نمی بود. دیری نگذشت که حزب جایگاه مردمی پیدا کرده و راه خویش را در شرایط دشوار و پیچیده بخاطر ژرفاندن، تحکیم و تثبیت اهداف خویش به پیش گشود و هنوز بیست سال از عمرش نمی گذشت که ثمرات خود را در سیمای یک قیام مسلحانه ببار آورد و اهداف خود را رهائی دهقانان از مناسبات ارباب – رعیتی، زراعتی ساختن کشور، تامین حقوق برابر برای تمام ملیتها و اقوام ساکن افغانستان، رهائی اجتماعی زنان، تامین عدالت اجتماعی به سود اکثریت مردم، آزادی کارگران و محو استسمار، صنعتی ساختن کشور، بسط فرهنگ پسندیده ملی و جهانی، تحقق دموکراسی خلقی و نوین و ساختمان جامعه دموکراتیک و ملی اعلان نمود.

پیروزی این قیام که توسط افسران وطن پرست انجام داده شد، چشم انداز بی کران ساختمان افغانستان آزاد و سربلند را در برابر دیدگان مردم ستمدیده و توده های زحمتکش افغانستان چهره نمائی کرده  که در نتیجه ، دگرگونی ها در تمام گستره جامعه بسود اکثریت مردم صورت گرفت و این دگرسازی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بزودی سیمای کشور را تغیر داده و زمینه های بنیادی ترقی و پیشرفت را به وجود آورده و اساس گذاری کرد.

حزب برسر اقتدار در یک دهه حاکمیت که بحق دهه تحولات انقلابی در سراسر کشور بود، پلانهای مشخص دراز مدت و کوتاه مدت طرح نمود که در پیاده نمودن آن و رسیدن به اهداف اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مطرح شده، نقش حزب و مردم برازنده بود.

همگام با دفاع مسلحانه رژیم دموکراتیک ازمیهن ، شالوده پلانهای زراعتی و صنعتی عملی گردیده و زنده گی زحمتکشان شهرو ده بهبود یافته و برای نخستین بار در تاریخ افغانستان فرزندان توده های ستم دیده به کودکستانها، مکاتب، پوهنتونها جذب و جهت تحصیلات متوسط و عالی به خارج کشور فرستاده شدوهمچنان اولین باردرتاریخ کشور برای کارگران و کارکنان پائین رتبه دولتی آپارتمانهای رهایشی توزیع گردید.

 برای نخستین بار اقدامات جدی در راستای بهبود وضع صحت عامه، تداوی رایگان مردم، کنترول نرخها، ریشه کن نمودن فساد اداری، خیانت و خود سری مامورین عالی رتبه دولتی، ایجاد کوپراتیفهای دهقانی و فروشگاه های تعاونی با قیمت های بسیار نازل، ثابت و قابل دست رسی برای همگان، پشتی بانی از سرمایه داران ملی و فراهم ساختن زمینه های رشد سرمایه های ملی طرح وعملی گردید.

 اولین بار در تاریخ افغانستان توزیع رایگان آرد و روغن برای کارگران، کارمندان دولتی و منسوبین قوای مسلح از طریق کوپون صورت گرفت که تمام این اقدامات رفاهی موجب بالا رفتن سطح زنده گی اکثریت مردم افغانستان گردیده بود.

مردم میهن ما در دهه حاکمیت ح.د.خ.ا  یا دهه هشتاد در زمینه های تعلیم و تربیه به موفقیت های بسیار سترگ و شگفت انگیزی دست یافتند، پیکار و مبارزه با بیسوادی درمیان تمام اصلاحات اجتماعی جایگاهی ویژه داشت و در اثر شور و شوق توده ها به آموزش سواد  چندین صدهزار نفر از زن و مرد خواندن و نوشتن را آموختن و هزاران کادر مسلکی در رشته های مختلف علوم در داخل و خارج کشور تربیه گردید.

در جهت حل مسله ملی بر اساس واگذاری حقوق و آزادی های دموکراتیک و برابری ملیتها کامیابی های ارزنده و در نتیجه به پیش گرفتن سیاست درست ملی دستآورد های بزرگی نصیب ملیتهای مختلف ساکن افغانستان گردید.

سازمانهای اجتماعی و سیاسی و قوای مسلح افغانستان در اجرای برنامه های اجتماعی – اقتصادی و پاسداری از صلح و آرامش مردم نقش اساسی را ایفا می نمودند.

برای نخستین بار در زمینه ایجاد زنده گی سرشار از سلامت و سعادت و رفاه برای زنان و احترام و برابری حقوق زنان با مردان در کلیه عرصه های زنده گی اجتماعی اقدامات بی سابقه انجام داده شد. هیچ گونه تبعیضی بین مذاهب و جنسها وجود نداشت، هیچ شهروند مرد یا زن بنابر تعلق مذهبی و جنسی خود، از امتیاز ویژای در امور سیاسی و اقتصادی و اجتماعی جامعه برخوردار نبود، دین از دولت جدا و به ادیان احترام میشد و دین رسمی مردم افغانستان مطابق به قانون اساسی کشور دین اسلام بود.

این دوران جوشان و خروشان و سازنده گی بدون تردید فصل نوین را در تاریخ افغانستان گشوده بود که ح.د.خ.ا. در مرکز تمام اصلاحات و ارمغان دستآوردهای آن قرار داشت.

با این وصف مبارزه مردم افغانستان برای شالوده ریزی یک جامعه عادلانه، مترقی و سعادتمند در وضع دشوار وپیچیده به پیش میرفت، جنگ تحمیلی و اعلان ناشده بخاطر سرنگونی دولت دموکراتیک و ح.د.خ.ا. مداخلات همسایگان و ارتجاع عرب و توطه چینی های رنگارنگ گروپ های گوریلائی احزاب اسلامی هفت گانه در پاکستان و هشت گانه در ایران که ماویستها و بخشی ازافغان ملتی ها بخاطرخدمت به نیروهای عقب گرد درزیربیرق احزاب اسلامی نیز تنظیم شدند، غارت و چپاول کاروانهای مواد غذائی و اموال مورد ضرورت مردم، تخریب پلها و سرکها، حریق نمودن خرمنها، سوختاندن مساجد و مکاتب، ترور و قتل مامورین دولت، متعلمین، محصلین و اعضای حزب اوضاع کشور را پیچیده میساخت و مانع تطبیق پلانهای حزب و دولت میگردید. با آن هم دولت و حزب در امور داخلی اصلاحات و خدمات بزرگ را به نفع اکثریت مردم انجام داده و در ساحه سیاست خارجی پیشنهاد های سازنده برای حل مسالمت آمیز اوضاع اطراف افغانستان، قطع مداخلات خارجی، مناسبات دوستانه و حسن همجواری با کشورهای همسایه و منطقه بخاطر حل تشنج ارائه میکرد که از پشتیبانی و احترام نیروهای صلح دوست بین المللی برخوردار بود.

اما با تاسف سه دهه است که قلب کننده گان حقایق به هیچ وجه حاضر به گفتن واقعیتها نیستند و بدون هیچ گونه شرم و خجالتی با یاوه سرائی ها، ادعای واهی، دروغ سازی ها حرف های دیگرگون شده و تحریف آمیز از حقیقت های آن زمان حزب و جمهوری دموکراتیک تصویر نموده میخواهند اذهان عامه را بخاطر در اسارت نگاه داشتن مردم و ادامه غارت، چپاول و فساد و در دام کشیدن توده های بیسواد، کم سواد و بی خبر، ساخته و پرداخته های بی ارزش را از مکاتب ابلیسی شان پیشکش مینمایند بعضی از برنامه سازان تلویزیونی روزمزد و بی حیا بخاطر بدست آوردن پول و امرار حیات ننگین شان به " قهرمانان" حمله به ح.د.خ.ا. و تفرقه افگنان بی بندوبارجامعه ما مبدل شده اند همچنان غیر منصفانه است که بعضی از تاریخ نویسان به عنوان نقطه آغاز و انجام تحلیل های خویش تنها دوران کوتاه مدت حفیظالله امین را مبنای قضاوت خویش قرار میدهند در حالیکه بیشترین قربانی را در این دوره اعضای حزب داد، که این جمع از نویسندگان با رنج دادن وجدان های خویش در این مورد سکوت اختیار مینمایند وهنوزهم مانند دوران جنگ سرد که سالهاست بتاریخ سپرده شده است می اندیشند.

گفتنی است که احترام و دلبستگی شخصی ما نباید مانعی در راه یک ارزیابی عینی و نقادانه از ح.د.خ.ا. شود همانطوریکه به واقعیت نقش و اندیشها و کارنامه ها و ره آوردهای آن میپردازیم، همانطور نباید خود را در چار چوب یک داوری عاطفی و یک جانبه در باره تمام انجام داده ها و عمل کردهای که حزب را به ورطه اشتباهات کشاند خاموش ماند.

اگر از جزیات بگذریم و تنها اوضاع سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن زمان را با آرایش نیروهای طبقاتی و نیروهای سیاسی دو اردوگاه بزرگ جهانی – سوسیالیزم و سرمایداری و عوامل و تاثیرات این سیستم ها در جهان و در کشورما در نظر بگیریم و به آن زمان برگردیم، نگارنده پیش از هرچیزی دیگر به این بآور است که اشتباهات و نافرجامی ح.د.خ.ا. در وجود و عملکردهای این دوسیستم باهم دشمن و متضاد جهانی نهفته بود، بدبختی های احزاب آزادی بخش و مردمی و قربانی شدن کشورهای در حال رشد و دموکراتیک در این است که این ممالک به طرفداری یکی از این سیستم ها برخاسته و به یکی از این دو اردوگاه پیوسته است.

دورانیکه بازار اصطلاحات "امپریالیزم امریکا" و "امپریالیزم شوروی" و "ماوئیزم چین" و" دو ابرقدرت جهان خوار" و " سوسیال امپریالیزم"  و تزهای " سوسیالیزم" و "سرمایداری" و" نیشنلیزم" و "توسعه یافته" و "عقب مانده" و"عقب نگهداشته شده" گرم بود، طرف ها و طرفداران بسیار زود با مهر یکی از این واژه ها داغ میگردید.

با توجه به آن بازار گرم تشتت آرا و تشدد افکار، مبارزات تسلحاتی، کشاکش بالای رهبری جهان، ایجاد پایگاه های نظامی و یافتن مناطق تحت نفوس، تیوری سازی های جانبدارانه در مورد سوسیالیزم و سرمایداری، اشتباه "حزب دموکراتیک خلق افغانستان" در آن بود که مرگ و زنده گی، راه ها و چاره رسیدن به ترقی و تعالی و سعادت مردم را تنها به یک اردوگاه مطلق ساخت و با اردوگاه دیگر قطع رابطه نمود و در جنگ سرد که مشخصه همان دوران است خویش را سهیم ساخت، همانطورکه مشاهده نمودیم زمانیکه سوسیالیزم علمی نتوانست حقانیت خویش راثابت کند و از تداوم وموجودیت خود دفاع نماید، درگهواره که زاده شده بود و توسط آنانیکه پرورش یافته بود، درهمانجا وتوسط همانها دفن گردید، که درچنین وضع واحوال وحوادث وتغییرات وفروپاشی آنانیکه وابسته گی اقتصادی ونظامی و پشتیبان سیستم جهانی سوسیالیزم بودند منگ شده وراه گم گردیدند، چون تکیه گاه خویش را ازدست دادند بسیارزود یکی پی دیگرپاشیده ویا فروریختن.

به این سبب سرلوحه این نوشته را خدمات و اشتباهات حزب دموکراتیک خلق افغانستان قرار دادم  که پیروزی ها و ناکامی های حزب در تاریخ زودگذرش، برای آینده گان میتواند تجربه تاریخی و هم درس عبرتی بزرگ باشد و همین دو نکته است که به ویژه اهمیت و خاطره ح.د.خ.ا را زنده و جاویدان نگه میدارد./

زنده بادافغانستان عزیز

جاویدان باد خاطره تابناک شهدای راه آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی


December 28th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات